ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
خسته شدم از این همه تناقض چرا باید این همه چیزهایی ببینم که تناقض ایجاد میکنه واسم؟
چرا ؟ چرا وقتی میدونی که چقدر ... باز هم ...
چرا؟
من لبریزم از درد یکی لطف کند دعا کند که بروم زودتر من خسته ام. کاش یکی از همین دفعه هایی که این قلب خسته در سینه میکوبد بایستد و راحت کند این روح و جسم خسته ی مرا، کاش نباشم دیگر... من دیگر از بودن خسته ام