من چیز زیادی از دست ندادم با رفتنت! کمی دلم شکست، شب ها گریه کردم یادگارش سردرد هر شبم شد. یکم از آرام زندگی کردن فاصله گرفتم. چیز زیادی نشده فقط کمی نفس کم دارم همین! باور کن! تو بیشتر از من باختی! تو عاشق ترین و صادق ترین قلب دنیا را باختی! هیچ کس به اندازه ی من عاشقت نمی شود مطمئن باش... باور کن!
خرمایى
بخورم…!
فاتحه اى بخونم برای روحم…!
شادیش ارزانى آنهایى که،
رفتنم را لحظه شمارى میکردند…!
عاقبت
همهی ما
زیر
ِ این خاک
آرام
خواهیم گرفت
ما
که روی ِ آن
دمی
به همدیگر
مجال
آرامش ندادیم!
آنا آخماتووا
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
ﮔـﺎﻫـی ﺍﻳـﻨـﮑـﻪ ﺻـﺒـﺢ ﻫـﺎ
ﺩﻟـﺖ ﻧـﻤـﻲ ﺧـﻮﺍﺩ ﺑـﻴـﺪﺍﺭ ﺑـﺸـﻲ
ﻫـﻤـﻴـﺸـﻪ ﻧـﺸـﻮﻧـﻪ ی ﺗـﻨـﺒـﻠـی ﻧـﻴـﺴـﺖ!
خسته ﺍی ﺍﺯ ﺯﻧـﺪﮔـی…!
ﻧـﻤـی ﺧـﻮﺍی ﻗـﺒـﻮﻝ ﮐـﻨـی ﮐـﻪ ﻳـﮏ ﺭﻭﺯِ ﺩﻳـﮕـﻪ ﺷـﺮﻭﻉ ﺷـﺪﻩ…
مثل این روزهای من...
بر سنگ مزارم بنویسید
آشفته دلی خفته در این خلوت خاموش / او زاده غم بود که از خاطره ها گشت فراموش . . .
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ
دنیا چیزی کم دارد
مثل کم داشتنِ یک وزیدن، یک واژه، یک ماه!
من فکر می کنم در غیاب تو
همه ی خانه های جهان خالیست ادامه مطلب ...
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
ادامه مطلب ...همین که هستی
همین
که لابلای کلماتم
نَفَس می کشی
راه می روی
در آغوشم می گیری
همین که پناه ِ واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست
همین که کلماتم از بی "تو"یی
یتیم نشده اند
کافیست برای یک عمر آرامش؛
باش
حتی همین قدر دور
حتی همین قدر دست نیافتنی...
فروغ ممتد چشم سیاه من باشی
بدون تو نفسم از زمانه می گیرد
مگر قرار نشد تکیه گاه من باشی
ادامه مطلب ...