دوست خوب

دوست ِ خوب ، دوست خوب است. مجازی یا واقعی بودنش اهمیتی ندارد . چند کیلومتر دور بودنش از تو اهمیتی ندارد . اینکه بقول خودش تو یه فیلمساز دره پیت باشی و اون مهندس ، اهمیتی ندارد. همین که تمام حس های خوب و بدش را با تو شریک میشود ، همین که تا از مشکلاتت می نویسی، تندی بهت زنگ میزند و جویای حالت میشود ، همین که با شادی های تو، لبخند های آبی می آید روی لبش ، همین که برایت از پشت تلفن انرژی مثبت میفرستد مهم است....یا اینکه از تو دور است یا چسبیده به بیخ ِ گوشت نفس بکشد،مهم نیست...خوب بودنش است که مهم است.
یا اینکه خیلی مزه دارد وقتی پیامش را بعد از یک روز خسته کننده،می بینی که نوشته : " کجایی و چه غلطی میکنی"آنقدر که می توانی،برای چند ساعت،تمام دردهای روح و خستگی های ذهنت را فراموش کنی...
مهم اینه که در روز ساعت ها پشت تلفن او بگوید و بگوید و تو دلت بخواهد از دردهایت،از خستگی هایت،از روزهایت که به سختی شب میشوند،از نگرانی هایت،از ترس هایت،از گریه هایت،از حسادت هایت بگویی ولی خنده ها و ذوق کردنش هایش اجازه مرثیه خوانی هایت را ندهند.

دوست خوب یعنی تو که نیستی...

بگذار به تو فکر کنم

برای بار هزارم می‌گویم که دوستت دارم

چگونه می‌خواهی شرح دهم چیزی را که شرح‌دادنی نیست؟

چگونه می‌خواهی حجم اندوهم را تخمین بزنم؟

اندوهم چون کودکی‌ست… هر روز زیباتر می‌شود و بزرگ‌تر

بگذار به تمام زبان‌هایی که می‌دانی و نمی‌دانی بگویم

تو را دوست دارم

بگذار لغت‌نامه را زیر و رو کنم

تا واژه‌ای بیایم هم‌‌اندازه‌ی اشتیاقم به تو

و واژه‌هایی که سطح سینه‌هایت را بپوشاند

با آب، علف، یاسمن

بگذار به تو فکر کنم

و دلتنگت باشم

به‌خاطر تو گریه کنم و بخندم

و فاصله‌ی وهم و یقین را بردارم

(نزار قبانی)

صـدای پـای بـهار می آیـد ...


بهار که می آید، دستان باد بوی شکوفه می دهد

جوانه های تک درخت باغچه، با نوازش نسیم جان می گیرند
آرام و آهسته

خدایا، رویش یک دانه تمام عظمت تو را فریاد می زند...  ادامه مطلب ...

دلم هوس املت کرد...

آهای دوست عزیزی که امشب شام املت داری با سبزی تازه....

خب پس من چی... منم دلم میخواد... خب با خودت نمیگی جلو من میگی دلم میخواد...

حالا من چیکار کنم... من املت میخوام


گریهگریهگریهگریهگریهگریه