که می خواهم تا سقف آسمان پرواز کنم
و رویش دراز بکشم آرام و آسوده
مثل ماهی قرمز عیدمان که چند روزیست روی آب است
گاه یک حرف
یک زمستان آدم را گرم نگه می دارد
و
گاه یک حرف
یک عمر آدم را سرد می کند
من سرد شده ام نمیدانم شاید هم مرده ام
انالله و انا الیه راجعون
تلخ میگذرد…این روزها که قرار است از تو … برای دلم یک انسان معمولی بسازم
سخت میگذرد لحظه هایی که دارم میجنگم با احساسم با دوست داشتنم...
زول میزنم به آینه رو به خودم می ایستم
انگار بعد از دیدنت اونی که بودم نیستم
تاریک بودم تو خودم تصویر تو مهتاب بود
انگار تا قبل از چشات هر چی که دیدم خواب بود
لبخند زدی و آسمان آبی شد
شب های قشنگ "اردیبهشت" مهتابی شد
پروانه پس از تولد زیبایت
تا آخر عمر،غرق بی تابی شد
((گل نازم لمس بودنت مبارک))
خواهم که بر مویت ، مویت ، مویت
هر دم زنم شانه ، هر دم زنم شانه
ترسم پریشان کند بسی حال هرکسی
چشم نرگست مستانه مستانه ، مستانه
مستانه
بیا دست قشنگ مهربانت را عصایی کن که برخیزم
و شور انگیز و شوق آلود بدامان شقایقها بیاویزم
بدزدم تیشه فرهاد عاشق را و بی پروا چنان رعدی بنای سنگی غم را فرو ریزم
بسازم کلبه عشقی میان باغ فرداها
و حافظ وار بر بام فلک طرحی دگر از عشق اندازم و نقش دیگری ریزم
بیا واکن لبانم را به تکرار سرود عشق که من آن مرغ غمگین شباویزم