شعر

دلم برای غربت چشمانت تنگ شده

نه گمان کنی که عاشقت شده باشم  

تنها دلم از دوری لبخند شیرینت پر از غم است

و با فکر دستان سبزت می لرزد

شاید نگفته باشم

اما فکر تو چون خیالی آبی

در ذهن پر تلاطم من

پرواز کنان می گذرد

نه گمان کنی که عاشقت شده ام

نه...تنها لبانت که باز می شوند به خنده ای

دل آشفته ی مرا،فراتر از هر نوازشی آرام می سازد

       گمان نبر که عاشقت شده ام.....

       مطمئن باش...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد