کاش...

کاش یکی بود تا بغضی که گیر کرده تو گلوم رو میفهمید

تا میفهمید که چرا اینقدر چشمام بارونیه و یک لحظه هم صاف نمیشه

  کاش یکی بود تا میتونستم بهش بگم که...

عزیزم کاش میدونستی که چقدر هر ثانیه لحظه ها رو می شمرم تا برسه اون لحظه ای که میتونم واسه مدت کوتاهی کنارت باشم که برای مدت کوتاهی حس کنم گرمای وجودت رو

کاش میدونستی چقدر اون دقایقی که در کنارم حضور داری آرومم و پر از حس خوب

کاش میدونستی که چه قدر برام مهمی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد