با سلام
حال شما چطور است ؟
اگر از حال اینجانب خواسته باشی
ملالی نیست جز دوری آسمان
که آن هم اگر دست تو را داشته باشم
نزدیکترین است
هوای آنجا چطور است ؟
اینجا که هوا یکسره ابری است
اما نه !
انگار هوا اینجا بدون خورشید است
بدون ماه است
بدون توست
راستی !
دیشب باز خواب تو را دیدم
دیدم که انگار می آیی
و صدای قدمهایت نزدیک می شد
دلم می خواهد بیایی
کنارت بنشینم
از ماه بگویم
از خورشید بگویم
از ستاره
از آب
از دریا
از خنده ای که نیست
از گریه ای که رفت
از ...
نمی دانم
فقط می خواهم بیایی
حرف برای گفتن زیاد است
فقط بیا
و مرا با خود ببر
قول می دهم
هیچ نپرسم
نپرسم چرا دیر کردی
نپرسی که روزهای بی من
کجا بودی
قول می دهم حتی نپرسم
مرا کجا خواهی برد
فقط اجل عزیز
زودتر بیا که تنشنه مرگم