دلم مرگ میخواهد

دلم مرگ میخواهد...دلم مردن میخواهد ...

آره مردن...چه کسی میداند کجاست مرگ؟؟؟کجاست مردن؟؟؟

حتی کمی دلم میخواهد نباشم...شاید نبودن بهتر باشد...

خسته شدم از زندگی کردن..یا زندگی نکردن!!!

نمیدانم چه میخواهم یا نمیخواهم!! 

ســــــــــــــردرگم هستم..گـــــــــیـــج...!

کسی نیست نجاتم دهد؛جـز مردن...

خسته ام از همه کس...یا نه..از خودم...

یا نه!!!همه خسته اند از من..نمــــــــــیدانـــم!

کجاست اینجا که من هستم؟؟

شاید نبایـــد..         نباید اینجا باشم!!!

شـــایـد من مال اینجا نیستم..؟؟؟!!!

مال مرگم..مال مردن.....یا نـه برای نبودنم.

میخوام جایی برم که خودم هم نباشم...حتی خودم!!!

کــــسی هست بگوید اینجا کجاست؟؟؟

آره جایی ک من نباشم...همــه جا رفتم ولـــــــی باز خودم بودم

دلم میخواهد بروم به مرگ.....شاید آنجا خودم نباشم شــــــــــــاید!!!

به فراموشی بروم..خودم,جسمم,تنم,وجودم!!!

چقدر دلم به نبودن است..

کسی نیست که به من نبودن را یاد بدهد؟؟یا بگوید نبودن کجاست؟؟؟

دلم میخواهد ....

 

.

 

.

 

.

 

.

 

نــــــبــــــاشــــــم.....نــــــــبــــــــاشــــــــم!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد