دلم تنگ است...

دلم تنگ است از دنیا چرایش را نمی دانم،

من این شعـر غـم افـزا را شبی صد بار می خوانم،

چه می خواهم از این دنیا، از این دنیای افزونکار،

قســــم بر پاکـی اشکـــــم جوابم را نمی دانم، 

شروع کودکی هایـم سرآغـاز غمــی جانکاه،

از آن غـم تا به فرداهـا پر از تشـویش، گریانـم،

بهــار زندگی را مـن هــــزاران بار بوییدم،

کنـون با غصـــه می گویـم خداونـدا پشیمانم،

به سـوی درگـه هستــی هزاران بار رو کردم،

الهی تا به کی غمگین در این غم خانه می مانم،

خدایــا با تو می گویم حدیث کهنـه ی غم را،

بگو با من که سالی چند در این غم خانه مهمانم،

دلم تنـــگ است از دنیا چرایش را نمی دانم،

ولی یک روز این غم را ز خود آهسته میرانم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد