من همان برگم...


مثل آدمهای گنگ و گیج

من در این فصلی که می گویند پاییز است

می رقصم

خوب گفتی! 

من همان برگم که روزی زینت این کوچه ها بودم

و اکنون...

سیلی جاروی مردی می برد من را

و گاه آهنگ رفتن میدهم وقتی که

پای عابران دارد زمان را می سپارد سوی یک انجام دیگرگون!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد