-
تناقض
پنجشنبه 10 مهرماه سال 1393 22:12
دلم گرفته است ...نه اینکه کسی کاری کرده باشد نه ... من آنقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد دلم گرفته است که آنچه هستم را دوست دارم و آنچه هستند را میپذیرم و آنچه هستم را نمی فهمند و دنیا هم به رویش نمی آورد این تناقض را کاش میتونستم برم و نباشم... وقتی میبینم بودنم داره دیگری رو آزار میده... این...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 مهرماه سال 1393 00:14
-
دلم عجیب ...
چهارشنبه 9 مهرماه سال 1393 18:58
دلم گرفته ... دلم عجیب گرفته است و هیچ چیز، نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش، نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست نه ... هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند و فکر می کنم که این ترنم موزون حزن تا به ابـــــد شنیده خواهد شد . " سهراب سپهری "
-
تنهایی
چهارشنبه 9 مهرماه سال 1393 18:53
پاییز؛ فصل تاراج عاشقانه ها موعد تبانی باد خیره سر با غزل های ناتمام است فصل پاییز که می رسد پای تعادل احساس روی برگ و شاخه های خشک سُر می خورد و ترانه های علاقه گی دچار هوای بی تنفسی می شوند واژه ها بی قرار و قالب شعر از وزن و قافیه بهم می ریزد... پاییز دلفریب؛ چقدر شاخه های درخت تماشایی و هزار رنگ تو بی رحم است... *...
-
جهنم
چهارشنبه 9 مهرماه سال 1393 16:29
گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن ؛ به رفتن که فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی، می خواهی بمانی رفتاری می بینی که انگار باید بروی..! و این بلاتکلیفی خودش کلــــــی جـــــــهنم است ...
-
پاییز
یکشنبه 6 مهرماه سال 1393 07:23
پاییز را دوباره خواهم سرود همــــراه با آواز برگــــها و بارانـــی که بر روی شیشـــه ها ضرب آهنگ شاد زندگی را عــــاشقـــانـــــه خواهــــد نـــــواخت
-
پاییز را دوست دارم
یکشنبه 6 مهرماه سال 1393 07:20
پاییــــز را دوســــت دارم بخاطر غریب و بی صدا آمدنش بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش بخاطر رفتن و رفتن... و خیس شدن زیر باران های پاییزی بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش بخاطر شب های سرد و طولانی اش بخاطر...
-
تست روانشناسی...
جمعه 4 مهرماه سال 1393 09:56
فک میکنی تو کدومی؟ نخود.کشمش.عدس . زرشک . لوبیا . فلفل . پسته . تخمه . فندق خدایی اول نتخاب کن بعد برو جوابو ببین . . . . . . . . . جواب تست: نخود=فضول کشمش= بامزه عدس=شیطون زرشک=خوشگل لوبیا=مهربون فلفل= حسود پسته=خوشرو تخمه= بی ادب فندق = خودخواه خداییش کدومو انتخاب کردی؟؟؟؟؟ تو روحت ک دروغ بگی؟؟ من خودم زرشک رو...
-
بخند و شاد باش
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 23:49
بخـنــد هــرچـنــد غـمـگینــی بـبخــش هــرچـنـد مـسکینـــی فـرامـوش کــن هــرچـنــد دلــگیــــری زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت ... بخنـــد ببخــش و فرامـوش کـــن هــرچـنــد میدانم ... آســـان نــیســـت.
-
کمی با فامیل دور...
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 23:46
- ﻣﻦ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻨﺪﻩ ، ﯾﻪ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ - ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺴﺶ ﻧﯿﺴﺖ ﻏﺼﻪ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﺭﺳﻤﺎ ﻏﺼﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ - ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺧﻮﺭﺩﻡ , ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ , ﺍﻣﺎ ﻧﮕﻔﺘﻢ - ﺷﺎﻧﺲ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﺁﺩﻣﻮ ﻣﯿﺰﻧﻪ؛ ﺑﺪﺷﺎﻧﺴﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻧﮓ ﺑﺮﻧﻤﯿﺪﺍﺭﻩ؛ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﮐﻼً ﮐﻠﯿﺪ ﺩﺍﺭﻩ - ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻳﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﭼﺎﺭ...
-
سخت نگیر...
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 23:37
-
دختر پاییزی
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 21:48
گاهی می خواهی از اعماق وجودت فریاد بزنی اما صوتی نداری ... خاموشی ... خاموش و سرد ... مثل خاطرات از یاد رفته ... مثل سنگ قبرخاک گرقته ...مثل گلدانی که سالهاست که خالیست ... مثل من ... مثل قلب من ... مثل دختر پاییزی ...
-
مرا مهمان کن...
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 21:41
آوازه سخاوت تو را همه کس شنیده است پس چرا مرا میهمان نمی کنی؟ به یک ثانیه لبخند به یک دقیقه آرامش به یک لحظه رهایی ...
-
حرف دل
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 21:34
جسارت می خواهد نزدیک شدن به دورترین افکارزنی که روزها مردانه بازندگی می جنگد اما شبها بالشش از هق هق های "زنانه" خیس است آری! جسارت می خواهد....
-
بازگرد...
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 17:12
گفته بودم دیوانه ام ..... گفته بودم دوست داشتنم واقعی ست یادت هست ؟ با دستانت که حرفی را برایم توضیح میدهی دیوانه ات می شوم عمیق که نگاهم می کنی سُرخ می شوم لُکنت می گیرم بچه نیستم ولی دلم خیلی کوچکتر از این حرفهاست دیده ای دختری را که احساسِ جنون کند با ندیدنت ؟ دیده ای دختری که گوشش هیچ صدایی نشنود جُز صدای تو ؟ هیچ...
-
دل...
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 17:03
امان از این بوی پاییز و آسمان ابری ! که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچکس دیگری ... فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود ، دلت آغوش او را میخواهد...
-
اصطکاک
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 07:23
چقدر کم توقع شده ام نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را.. همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست مرا به آرامش می رساند…. حتی اصطکاک سایه هایمان…
-
بغض...
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 07:22
خندیدن؛ خوب است، قهقهه؛ عالی است !!! گریه آدم را آرام می کند… اما …… لعنتـــــــــــ به بغـــــــــــــــض … !!!
-
منطقی باش
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 07:20
ما بدهکاریم به یکدیگر... و به تمام دوستت دارم های ناگفته ای... که پشت دیوار غرورمان ماند و آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم که "منطــــــــــــقی" هستیم...
-
بعض
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 23:40
شبیه بارانی که هنوز نیامده... گیر کرده ام در... دل ابرها...
-
...
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 23:23
-
قصه تلخ زندگی من...
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 22:49
و اینک این منم تک سواری تنها و خسته در غروب دلگیر پاییزی به هدف و بی امید در حرکت.... حال نمی دانم حرکتم را باور کنم یا بی امیدی؟ کسی را یارای کمکم نیست... و هزاران افسوس که این قصه تلخ زندگی من است
-
تنهایی...
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 22:23
باید به فکر تنهایی خودم باشم. دست خودم را میگیرم و از خانه بیرون میزنیم. در پارک، به جز درخت، هیچکس نیست. روی تمام نیمکتهای خالی مینشینیم، تا پارک، از تنهایی رنج نبرد! دلم گرفته، یاد تنهایی اتاق خودمان میافتم، و از خودم خواهش میکنم، به خانه باز گردد!
-
مبادا
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 22:18
ای کاش با عشق نمی آمدی که با دلزدگی بروی ای کاش دوستانه می آمدی تا سلامی بگویی احوالی بپرسی درد دلی بکنی چای نعنا بنوشی سیگاری با دود سبز بکشی بوسه گرم بر گونه ام بزنی و بروی حال که چنین سرد می روی یادت نرود چیزی به جای نگذاری مبادا برگردی و اشک هایم را ببینی. . .
-
درس عبرت
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 22:02
این آخرین بارم بود دیگر احساسم را برای کسی عریان نمیکنم صداقت،یعنی حماقت
-
حرف دل
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 21:52
حالِ شاخه ای را دارم که پرنده اش پریده باشد... و هنوز به خود می لرزد...
-
پاییزه
سهشنبه 1 مهرماه سال 1393 23:12
خزان برگریز سنگ قبری زرد رنگ است به بزرگی افسرده ترین فصل زندگی.. از این روزها آهسته تر بگذرید پائیز، آرامگاه آرزوهای من است...
-
تصاویر پاییز
سهشنبه 1 مهرماه سال 1393 23:11
-
دنیای نفهم...!!!
دوشنبه 31 شهریورماه سال 1393 22:19
دنیـــــــا .. کلش را میگویم... همه اش... کلا یک جور مسخرۀ احمقانه ای ست... وقتی محکمی... وقتی میجنگی... وقتی تک تک سلولهایت همه زندگی ست وطروات وشادابی و شور... می کُــشندت ... لهت میکنند... خــُرد خُرد خاکشیـــر ... ویران که شدی ...کمی تماشایت میکنند لختی بعد... عموما چندماهی بعدتر... همان آدم ( آدمک) قدیم را توقع...
-
برای تو...
دوشنبه 31 شهریورماه سال 1393 09:15
برای تویی که قلبت پـاک است... برای تو می نویسم........ برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست... برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست... برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست... برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد... برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است... برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و...