کلبه پاییزی

عناوین یادداشت‌ها

  • حرف دلم سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 21:20
    هیچ انتظاری ازکسی ندارم هیچی برایم مهم نیست این نشان دهنده قدرت من نیست! مسئله ، خستگی از اعتمادهای شکسته است ..
  • حال من... سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 10:43
    غمگینم ... مانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده ... و به این فکر می کند که چگونه بمیرد؟؟ آزاد و گرسنه؟؟؟ یا ... سیر و اسیر؟؟؟
  • دلنوشته سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 10:37
    موهایش سفید شده بود... کودکی که یواشکی دفتر خاطراتم را خوانده بود!!!
  • کوچه بن بست سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 10:36
    هیچگاه به کوچه بن بست ناسزا نگو... رنج بن بست بودن برای کوچه کافیست...
  • حرف دلم... سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 10:34
    چقدرخنده دار است...! شناسنامه ام رامی گویم... امروز نگاهش میکردم، صفحه وفاتش سفیداست... با این که روزهاست برای خیلی ها مرده ام...!
  • دلم برای تو تنگ است... یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1393 15:57
    دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد ... دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق می کند ... دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد ... دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد ... دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد ... دلم برای کسی تنگ است که...
  • این روزها یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1393 00:14
    این روزها حال بچه ای را دارم که هیچکس در کوچه او را بازی نمیدهد...
  • حرف دل شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 23:47
  • خدایــــــا شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 23:44
  • دلم عجیب گرفته ... شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 23:41
    دلم گرفته است… دلم عجیب گرفته است و هیچ چیز، نه این دقایق خوش‌بو، که روی شاخه‌ی نارنج می‌شود خاموش، نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب‌بوست، نه، هیچ‌چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی‌رهاند. و فکر می‌کنم این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد…
  • یا عمه سادات... شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 01:48
    چهل روزی بغضی گلویش فشرد چهل روز بی غصه آبی نخورد چهل روز او در جهادی مدام علمداری کربلا را نمود چهل روز او بی حسین! آه نه حسین تو هرگز در آنجا نمرد چهل روز با خطبه هایت، خدا حرارت به دلهای مومن سپرد
  • اربعین حسینی تسلیت باد... شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 01:47
  • آرزوی کودکی... چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1393 06:48
    گاهی دلت از سن و سالت می گیرد میخواهی کودک باشی کودکی به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد و آسوده اشک می ریزد بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ...
  • تصنیف مرغ سحر از استاد شجریان دوشنبه 17 آذر‌ماه سال 1393 18:46
    مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه‌تر کن زآه شرربار این قفس را برشکن و زیر و زبر کن بلبل پربسته! ز کنج قفس درآ نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا وز نفسی عرصهٔ این خاک توده را پر شرر کن ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد ای خدا! ای فلک! ای طبیعت! شام تاریک ما را سحر کن نوبهار است، گل به بار است ابر چشمم ژاله‌بار است این قفس چون...
  • شب آمد... شنبه 15 آذر‌ماه سال 1393 22:50
    شب آمد ودلِ تنگم هوای خانه گرفت دوباره گریه ی بی طاقتم بهانه گرفت شکیب درد خموشانه ام دوباره شکست دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت نشاط زمزمه زاری شد و به شعر نشست صدای خنده فغان گشت و در ترانه گرفت دلِ گرفته ی من همچو ابرِ بارانی گشایشی مگر از گریه ی شبانه گرفت
  • تنها یک ستاره... شنبه 15 آذر‌ماه سال 1393 09:03
    شب یک ستاره داشت کز بیم نیستی رنگش پریده بود. ابر سیاه نیز بر دوش ابرها تابوت تک ستاره ی شب را کشیده بود شب یک ستاره داشت آن تک ستاره مرد و زمین بی ستاره ماند ابر سیاه هم ناکام اشک ریخت. وانگه که عقده های درونش فرو نشست کم رنگ شد سپید شد و پاره پاره شد از لابه لای ابر هرگوشه یک ستاره ی بی آرزو دمید شب پرستاره شد اما...
  • تنهایی شنبه 15 آذر‌ماه سال 1393 08:56
    این حقیقت دارد که میان جمعی باز تنهایی هست ما همه تنهاییم عشق هم معجزه ی تنهاییست گوشه ی دنجی نیست تا به تنهایی هم اندیشیم در درون دل من ریزشی هست که من میشنوم و در این تنهایی با همه هستی خود می گریم این حقیقت دارد که میان جمعی باز تنهایی هست
  • خسته ام... جمعه 14 آذر‌ماه سال 1393 00:20
    خسته ام از این دنیا... از آدمهایش... از دروغ هایی که میگویند... از دوست داشتن های مصلحتی... محبت های اجباری... از زندگی خسته ام...
  • دلم تنگ است... جمعه 14 آذر‌ماه سال 1393 00:17
    دلم تنگ است از دنیا چرایش را نمی دانم، من این شعـر غـم افـزا را شبی صد بار می خوانم، چه می خواهم از این دنیا، از این دنیای افزونکار، قســــم بر پاکـی اشکـــــم جوابم را نمی دانم، شروع کودکی هایـم سرآغـاز غمــی جانکاه، از آن غـم تا به فرداهـا پر از تشـویش، گریانـم، بهــار زندگی را مـن هــــزاران بار بوییدم، کنـون با...
  • خسته ام... جمعه 14 آذر‌ماه سال 1393 00:14
    نـــه نمیــــدانــــی !... نـــه نمیــــدانــــی ! هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام، در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد ! نـــه نمیــــدانــــی ! هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد...!
  • دلنوشته چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1393 21:37
    اشک ها قطره نیستند بلکه کلماتی هستند که می افتند فقط بخاطر اینکه پیدا نمیکنند کسی را که معنی این کلمات را بفهمد . . .
  • دلنوشته... چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1393 21:07
    یک رنگ که باشی زود چشم آدمها را میزنی، خسته میشوند از رنگ تکراریت... این روزها دوره رنگین کمان است. این روزها همه مثل رنگین کمان اند ... این روزها حتی دوست داشتن نیز شده است بازیچه ی دست آدمها از دوست داشتن مینویسند.... اما معنی آن را نمیدانند از تنهایی گله میکنند اما خودشان تنها میگذارند و بی تفاوت سکوت میکنند... از...
  • میلاد باب الحوائج مبارک یکشنبه 9 آذر‌ماه سال 1393 10:44
    یاد تو مژده‏ ی میلاد تو، نفحه ی باد صباست رایحه ‏ی یاد تو با دل ما آشناست آمدی و باب هر حاجت دلها شدی باب حوائج تویی، نام تو ذکر خداست
  • تو که میرسی... جمعه 7 آذر‌ماه سال 1393 22:48
    مانند یک بهار …. مانند یک عبور …. از راه میرسی و مرا تازه میکنی... همراه تو هزار عشق از راه میرسد، همراه تو بهار بر دشت خشک سینه من سبز میشود، وقتی تو میرسی در کوچه های خلوت و تاریک قلب من مهتاب میدمد … وقتی تو میرسی … ای آرزوی گم شده بغض های من … من نیز با تو به عشق میرسم …
  • دلم بی تو... جمعه 7 آذر‌ماه سال 1393 17:33
    دلم بی تو خزر است راه به آبهای آزاد ندارد
  • بی تاب پنج‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1393 22:59
  • بی حضور تو دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1393 22:52
    در انتظار توام در چنان هوایی بیا که گریز از تو ممکن نباشد تو تمام تنهایی ام را از من گرفته‌ای خیابان‌ها بی حضور تو راه‌های آشکار جهنم‌اند شمس لنگرودی
  • کمی تامل... دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1393 22:40
  • اگر شعرهای من زیباست دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1393 13:35
    ا ‌گر شعرهای من زیباست دلیلش آن است که تو زیبایی حالا هی بیا و بگو چنین است و چنان است . اصلاً مهم نیست تو چند ساله باشی من همسن و سال تو هستم مهم نیست خانه‌ات کجا باشد برای یافتنت کافی است چشم‌هایم را ببندم . خلاصه بگویم حالا هر قفلی که می‌خواهد به درگاه خانه‌ات باشد عشق پیچکی است که دیوار نمی‌شناسد . گروس عبدالملکیان
  • بابت بودنت ممنونم... دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1393 13:00
    زیبا ترین ستایش نثار کسی که کاستی هایم را می داند و باز هم دوستم دارد ...