میخوای آغوشت و از من بگیری
مثل دیوونه ها تشویش دارم
آخه میدونم این و بی تو هرشب
چه روزای بدی در پیش دارم
تو
این دنیای آرومی که می بینی
فقط
آغوشتو هر لحظه کم دارم
همش
دلتنگتم با اینکه اینجایی
نمیخوام
لحظه ای چشم از تو بردارم...
ادامه مطلب ...
همین امشب فقط ، امشب فقط هم بغض من باش
همین امشب فقط ، مثل خود عاشق شدن باش
در آوار همه آیینه ها تکرار من باش
همین امشب کلید قفل این زندون تن باش
رو گلدون رفاقت بریز عطر سخاوت
بپاش رنگ طراوت
ای جان جانان ای درد و درمان
ای سخت و آسان، آغاز و پایان
ببار ای ابرکم بر من ببارو تازه تر شو
ببارو قطره قطره ، نم نمک ، آزاده تر شو
تو این باغ پر از برگ و پر از خواب ستاره
اگه پر میوه ای پر سایه ای افتاده تر شو
امشب ببین که دست من عطر تورو کم میاره
امشب همین ترانه هم نفس نفس دوست داره
صدا ، صدا ، صدای من به وسعت یکی شدن
بیا بیا ، شکن شکن ، بیا به جنگ تن به تن
چشم در چشم عکس نازنینت که می شوم سوزش قلبم را حس می کنم ...
اما ... دلم نمی خواهد از آرامش توی نگاهت چشم بردارم
ادامه مطلب ...راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن
بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن
یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن
ادامه مطلب ...
تا دست من به حلقه ی زلفت مزین است
انگار داده است سلیمان نگیـــن بــــه من
محدوده ی قلمرو من چیـــــن زلف توست
از عرش تا به فرش رسیده ست این به من
جغـــرافیــــای کوچک من بازوان تــــوست
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من
(علیرضا بدیع)
دیروز به عشق تو فکر می کردم
از فکر کردن به این فکر لذت می بردم
ناگهان
قطره های عسل روی لبت را به یاد آوردم
و شیرینی حافظه ام را لیسیدم
(نزار قبانی)