-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 اردیبهشتماه سال 1393 11:04
میخوای آغوشت و از من بگیری مثل دیوونه ها تشویش دارم آخه میدونم این و بی تو هرشب چه روزای بدی در پیش دارم میخوای یادم بره روزای خوب و که توی خاطراتم جون گرفته نگا کن قلب خستم سختیا رو به عشق بودنت آسون گرفته نذار گم شه نذار دیوونه تر شم دل من جا بمونه خودم غرق سفر شم از این روزای سخت و پر از دلشوره سیرم یه کاری کن...
-
عاشقترم کردی...
جمعه 26 اردیبهشتماه سال 1393 10:42
تو این دنیای آرومی که می بینی فقط آغوشتو هر لحظه کم دارم همش دلتنگتم با اینکه اینجایی نمیخوام لحظه ای چشم از تو بردارم... تو با یک بوسه دستاتو به من میدی که احساسی من از حس تو میگیرم همه دنیامو من پای تو میریزم نباشی بی تو از این زندگی سیرم منو با بوسه ای عاشقترم کردی نمیدونی چه سخته زندگی بی تو تو تصویر تمام آرزوهامی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1393 22:40
این یه قانونه که همه دنبال تنوع اند دنبال چیزهای جدید هستن آدمها هم تاریخ انقضاء دارن تو قلب دیگران به نظرم تاریخ انقضاء منم هم تو قلب تو به پایان رسیده و دارم کنار گذاشته میشم شاید هم اصلا از اول اونطوری که من فکر میکردم نبوده من اشتباه برداشت کردم از خیلی از برخوردها شاید هم خیلی چیزها برخوردهای عادی تو بوده و من...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1393 18:54
میدانی ؟ میدانی از وقتی دلبستهات شدهام همه جا بوی پرتقال و بهشت میدهد ؟ هرچه میکنم چهار خط برای تو بنویسم میبینم واژهها خاک بر سر شدهاند هرچه میکنم تا به دستهات برسم زانوهام میخمد . نه اینکه فکر کنی خستهام ، نه اینکه تاب راه رفتن نداشته باشم نه ... تا آخرش همین است نگاهت به لرزهام میاندازد ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1393 22:23
در آغوشـم کــه می گـیــری آنقدر آرام مـیشــــوم که فـرامــوش می کــــنـم بـایـد نفـس بــکـشـــم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1393 20:39
همین امشب فقط ، امشب فقط هم بغض من باش همین امشب فقط ، مثل خود عاشق شدن باش در آوار همه آیینه ها تکرار من باش همین امشب کلید قفل این زندون تن باش رو گلدون رفاقت بریز عطر سخاوت بپاش رنگ طراوت ای جان جانان ای درد و درمان ای سخت و آسان، آغاز و پایان ببار ای ابرکم بر من ببارو تازه تر شو ببارو قطره قطره ، نم نمک ، آزاده تر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1393 14:43
بگذار با تو نجوا کنم و بدون آنکه سکوت ثانیه ها را بشکنم روی شانه های مهربان تو گریه کنم. چشم در چشم عکس نازنینت که می شوم سوزش قلبم را حس می کنم ... اما ... دلم نمی خواهد از آرامش توی نگاهت چشم بردارم ... احساس می کنم به جای عکست رو به رویم نشسته ای و خیره شده ای به م ن... در خیالم، با تو و چشمانت حرف می زنم! با تو...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1393 14:14
راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم یک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن شوق سفرم هست در اقصای وجودت لب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن دارم سر پرواز در آفاق تو، ای یار یاری کن و آن وسوسه را بال و پرم کن عاری ز هنر نیستم اما تو عبوری از صافی عشقم ده و...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1393 23:36
به قدری دوستت دارم که گاهی قلبم می گیرد و نمی دانم چه خاکی به سرم بریزم بیش از توانم دوستت دارم ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1393 23:34
سرمازده ام ، هوائی آغوشت پروانه ی روشنائی آغوشت راهم بده ! تابعیتم را بپذیر در کشور استوائی ِ آغوشت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 اردیبهشتماه سال 1393 08:46
ادعای بی تفاوتی سخت است آن هم نسبت به کسی که زیباترین حس دنیا را با او تجربه کردی (مارگارت آتوود)
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 اردیبهشتماه سال 1393 08:26
تا دست من به حلقه ی زلفت مزین است انگار داده است سلیمان نگیـــن بــــه من محدوده ی قلمرو من چیـــــن زلف توست از عرش تا به فرش رسیده ست این به من جغـــرافیــــای کوچک من بازوان تــــوست ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من (علیرضا بدیع)
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 اردیبهشتماه سال 1393 11:43
در تـو هـزار مزرعـه ی خشـخاش تازه است . آدم به چشم های تو معتاد می شود... (حمید مصدق)
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 اردیبهشتماه سال 1393 11:34
دیروز به عشق تو فکر می کردم از فکر کردن به این فکر لذت می بردم ناگهان قطره های عسل روی لبت را به یاد آوردم و شیرینی حافظه ام را لیسیدم (نزار قبانی)
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 اردیبهشتماه سال 1393 08:59
من اگر رفتنی بودم شروع نمیکردم که بخواهم حالا دنبال بهانه ای باشم برای رفتن. رفتن که کاری ندارد میتوانی باشی ولی در اصل رفته باشی میدانی چه جوری؟ فقط کافیست عادی باشی و سرد، کافیست تمام نگاه هایت پر باشد از ترحم و دلسوزی و نه دوست داشتن... کافیست جسمت باشد ولی روحت جایی که باید باشد نباشد. رفتن که فقط به این نیست که...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1393 23:47
خسته شدم از این همه تناقض چرا باید این همه چیزهایی ببینم که تناقض ایجاد میکنه واسم؟ چرا ؟ چرا وقتی میدونی که چقدر ... باز هم ... چرا؟ من لبریزم از درد یکی لطف کند دعا کند که بروم زودتر من خسته ام. کاش یکی از همین دفعه هایی که این قلب خسته در سینه میکوبد بایستد و راحت کند این روح و جسم خسته ی مرا، کاش نباشم دیگر... من...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1393 21:43
...اما تو بگو وقتی بغض چادر زده روی این حنجره ی شکسته و اشک آرام و بی صدا راهش را کج می کند به سمت چشمانم بی تو چه کنم...!؟ (الهام کریمی)
-
شعر عاشقانه
پنجشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1393 21:41
می بویم گیسوانت را تا فرشته ها حسودی کنند شانه می زنم موهایت را تا حوری ها سرک بکشند از بهشت برای تماشا شعر می گویم برای تو تا کلمات کیف کنند مست شوند بمیرند (مصطفی مستور)
-
قلبم کتابی است ...
پنجشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1393 13:11
من رازی را پنهان نکرده ام! قلبم کتابی است ... که خواندنش برای تو آسان است. من همواره تاریخ قلبم را می نگارم؛ از روزی که در آن به تو عاشق شدم ! (نزار قبانی )
-
نگران میشم از ابی
چهارشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1393 23:58
دستشو میگری ... نگرانت میشم ... دور میشی میری ... نگرانت میشم دستتو میگیره ... دور میشه میره ... ترو از دست دادن تلخه ... نفس گیره ... دستام یخ کردن ... تو سرم اتیشه ...وقتی ازهم دوریم نگرانت میشه ... هزار ساله که رفتی من هنوز پشت شیشم موهاتو باد برده عطرش جامونده پیشم حالو روزم خوب و خوش نیست بی تو نا ارومم به یادت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1393 16:15
در شبان غم تنهایی خویش، عابد چشم سخنگوی توام . من در این تاریکی، من در این تیره شب جانفرسا، زائر ظلمت گیسوی توام . شکن گیسوی تو، موج دریای خیال . کاش با زورق اندیشه شبی، از شط گیسوی مواج تو، من بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم . کاش بر این شط مواج سیاه، همه عمر سفر می کردم . (حمید مصدق)
-
من با تو ام ای رفیق ! با تو
چهارشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1393 14:23
من با تو ام ای رفیق ! با تو همراه تو پیش می نهم گام در شادی تو شریک هستم بر جام می تو می زنم جام من با تو ام ای رفیق ! با تو دیری ست که با تو عهد بستم همگام تو ام ، بکش به راهم همپای تو ام ، بگیر دستم پیوند گذشته های پر رنج اینسان به توام نموده نزدیک هم بند تو بوده ام زمانی در یک قفس سیاه و تاریک رنجی که تو برده ای ز...
-
چه شغل عیبی
چهارشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1393 08:25
چه شغل عجیبی شروع هفته تو را می بینم باقی هفته به خاموش کردن خود در اتاقم مشغولم (شمس لنگرودی)
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1393 21:33
اشک ها کلماتی هستند که به زبان آوردن آنها بسیار سخت است !! گریه ی هر کس به این معنا نیست که او ضعیف است ! به این معناست که او یــک قــلــب دارد ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1393 22:31
گاهی آنقدر دلم از زندگی سیر می شود که می خواهم تا سقف آسمان پرواز کنم و رویش دراز بکشم آرام و آسوده مثل ماهی قرمز عیدمان که چند روزیست روی آب است
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1393 16:27
گاه یک حرف یک زمستان آدم را گرم نگه می دارد و گاه یک حرف یک عمر آدم را سرد می کند من سرد شده ام نمیدانم شاید هم مرده ام انالله و انا الیه راجعون
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1393 09:17
حق الناس همیشه پول نیست گاهی دل است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1393 16:34
تلخ میگذرد…این روزها که قرار است از تو … برای دلم یک انسان معمولی بسازم سخت میگذرد لحظه هایی که دارم میجنگم با احساسم با دوست داشتنم ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 اردیبهشتماه سال 1393 22:40
زول میزنم به آینه رو به خودم می ایستم انگار بعد از دیدنت اونی که بودم نیستم تاریک بودم تو خودم تصویر تو مهتاب بود انگار تا قبل از چشات هر چی که دیدم خواب بود نگاهتو ازم نگیر که بی نگات سردرگمم مثل تو دریا نیستم اما پر از تلاطمم نگاهتو ازم نگیر فرصت بده فقط یکم از حال و روز من نپرس بغضم نمیزاره بگم یک بار هر روز دلهره...
-
تقدیم به بهترینم...
شنبه 6 اردیبهشتماه سال 1393 00:02
لبخند زدی و آسمان آبی شد شب های قشنگ "اردیبهشت" مهتابی شد پروانه پس از تولد زیبایت تا آخر عمر،غرق بی تابی شد ((گل نازم لمس بودنت مبارک))