کلبه پاییزی
کلبه پاییزی

کلبه پاییزی

زندگی..


زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست انقدر سیر بخند تا که ندانی غم چیست.....


زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست انقدر سیر بخند تا که ندانی غم چیست.....

تنهایی

 

وقتی تمام احساس دلتنگیت را با یک  "به من چه " پاسخ میگیری...

 

به " کسی چه"  که چقدر تنهایی ؟

 

جملات زیبا

آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛

برای آنها تنها نشانه ی حیات؛

بخار گرم نفس هایشان است!

کسی از کسی نمی پرسد : آهای فلانی!

از خانه ی دلت چه خبر؟! گرم است؟ چراغش نوری دارد هنوز...؟  ادامه مطلب ...

سعی کن یه دریا باشی تا یه لیوان آب

روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که بهش یه درس بیادماندی بد. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک رو بیاره پیشش ، بعد یه مشت از اون نمک رو داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست اون آب رو سر بکشه. شاگرد فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره، اونم بزحمت!

استاد پرسید:  ادامه مطلب ...

شعر

اگر دیوانگی نیست،

پس چیست؟!...

اینکه در این دنیای به این بزرگی

دلت فقط هوای یک نفر را می کند...!!!

تصنیف شب انتظار با صدای داریوش رفیعی

شب به گلستان تنها، منتظرت بودم
باده ناکامی در، هجر تو پیمودم
منتظرت بودم، منتظرت بودم

آن شب جان‌فرسا من، بی تو نیاسودم 

ادامه مطلب ...

تو میتوانی نیایی؛ ولی من نمیتوانم منتظرت نباشم

تا حالا کجاها تنها رفتی و چشم به راه کسی بودی؟

مثلا تنهایی بروی یک کافه، یک میز دو نفره نزدیک به ورودی را انتخاب کنی؛ بنشینی و به صندلی خالی که روبه رویت است زل بزنی. گاهی هم  زیر چشمی به در ورودی نگاهی بیندازی. حتی میتوانی برای صندلی روبه رویت سفارش هم بدهی.   ادامه مطلب ...

کاش میدانستی

بگذار با تو نجوا کنم و بدون آنکه سکوت ثانیه ها را بشکنم روی شانه های مهربان تو گریه کنم.

چشم در چشم عکس نازنینت که می شوم سوزش قلبم را حس می کنم...  ادامه مطلب ...

معجزه

هزار سال هم بگذرد

نگاهت،

غافلگیرم می کند

تو در هر لحظه

هزار اتفاقی  ادامه مطلب ...

کمی تأمل

پسرک از پیامهای هرشب رفیقش خسته شده بود...یک شب بدون باز کردن پیام، گوشی رو زیر بالش گذاشت و خوابید.

صبح مادر رفیقش زنگ زد و گفت پسرم: رفیقت مرده...  پسرک سریع رفت سراغ پیام دیشب که نوشته بود:

داداشم!تصادف کزدم به زور خودمو رسوندم جلو درتون دارم میمیرم...

بیا واسه آخرین بار ببینمت...

این هم یه شعر خوشگل از کتابی که دوست جون خودم بهم هدیه داده

آن که سودا زده چشم تو بوده است منم

و آن که از هر مژه صد چشمه گشوده است منم 

ادامه مطلب ...

شعر

من دلم تنگ می شود
برای تو
برای هرآنچه که تکانم می دهد
تـــــا تــامل خـــویش
بـــــــرای خاطراتمان
چیزهایی که تو، توهم می خوانیشان
دلــم کــه تنـــگ می شــود 

ادامه مطلب ...

شعر

تو مرا یاد کنی یا نکنی

باورت گر بشود ، گر نشود

حرفی نیست

اما

نفسم می گیرد

در هوایی که نفس های تو نیست !


(سهراب سپهری)


اشک ها کلماتی هستند که به زبان آوردن آنها بسیار سخت است !!

گریه ی هر کس به این معنا نیست که او ضعیف است !

به این معناست که او یــک قــلــب دارد ...