کلبه پاییزی
کلبه پاییزی

کلبه پاییزی

حرف دل

چه قدر بده آدم اونقدر تنها باشه... اونقدر آدم رو کسی نخواد... اونقدر بود و نبودت واسه کسی مهم نباشه که وقتی بغض داری... وقتی دلت گرفته... وقتی دنبال یه شونه میگردی که سرت رو بذاری روشو های های گریه کنی... ببینی هیچ کس رو نداری... تازه اون موقع میبینی خودت هستی و یه دنیا تنهایی... خودت هستی و خودت... وقتی میخوای چشمهاتو ببندی و به خواب بری یهو میبینی به جای خواب اشک تو چشمات جمع شده... وقتی به خودت میای میبینی تو هستی و چشمای قرمز و بالشت خیس و قلبی که هنوز سبک نشده... یکی به من بگه چیکار کنم با این دل خیلی گرفته... یکی بگه وقتی حس میکنی واسه یه نفر دیگه تکراری شدی باید چیکار کرد؟ وقتی میبینی دیگه فقط وسیله ای باید چیکار کرد؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد