کلبه پاییزی
کلبه پاییزی

کلبه پاییزی

دنیای نفهم...!!!

دنیـــــــا ..

کلش را میگویم...

همه اش...

کلا یک جور مسخرۀ  احمقانه ای ست...

وقتی محکمی...

وقتی میجنگی...

وقتی تک تک سلولهایت همه زندگی ست وطروات وشادابی و شور...

می کُــشندت ...

لهت میکنند...

خــُرد  خُرد  خاکشیـــر ...

ویران که شدی ...کمی تماشایت میکنند   لختی بعد...

عموما چندماهی بعدتر...

همان آدم (  آدمک)  قدیم را توقع دارند ...

جدی جدی متوقع میشوند هــا ....!

ایرادمیگیرند که چرا مُرده ای؟

چرا نمیخندی...

چرا چشمهایت خوابیده اند ؟  باز ِ  باز ...اما خوابیده ..... مرده !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد