بازگرد...


گفته بودم دیوانه ام .....

گفته بودم دوست داشتنم واقعی ست یادت هست ؟
با دستانت که حرفی را برایم توضیح میدهی دیوانه ات می شوم
عمیق که نگاهم می کنی سُرخ می شوم لُکنت می گیرم
بچه نیستم ولی دلم خیلی کوچکتر از این حرفهاست
دیده ای دختری را که احساسِ جنون کند با ندیدنت ؟  دیده ای دختری که گوشش هیچ صدایی نشنود جُز صدای تو ؟
هیچ نگوید جُز برای تو ؟
گفته بودم دور که هستی کم دارم...... آواره ام ! دربه درم !
می شوم لیلی و تو آن مجنون باش یکبار......
نگران نباش من یک دیوانۀ ساکتم
عاشقم.... من خیلـی آرامم.....
بیا تحملم سر پُر شده است....
بتکان تنهاییم را نوازشم کن به سراغم بیا
دختری اینجا دیوانۀ بودنت شده....
آمدنت را نزدیک کن.....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد