کلبه پاییزی
کلبه پاییزی

کلبه پاییزی

حساب و کتاب

هر شب مینشینم پای حساب و کتابم .

چند بار گفتهای دوستم داری .

چند بار دوستم داشته ای .

چند بار بارانی شدهای برای من .

چند بار باریده ای .

چند بار عارف شدی ، عاشق شدی ، شاعر شدی .

چند بار برای نبودنم مردی و زنده شدی .

چند بار از آمدنم ناامید شدی .

چند بار از رفتنم شکستی .

چند بار از دیدنم دوباره بهاری شدی.

  هر جور حساب میکنم می بینم هنوز هم من بیشتر دوستت دارم .

می بینم هنوز هم لحظه های بیتو کشنده است .

می بینم صبورانه تحمل میکنم بودن و نبودنهایت را .

می بینم هر شب خواب من از خیال تو در بدر می‌‌شود .

هر شب دلم برای لیلی می سوزد .

هر شب خیسی پنجرهها داغیگونههایم را به تن می‌‌کشد .

هر جوری حساب میکنم می بینم حساب و کتابمان یکینمیشود

من و کتابم اینجا منتظر

بیا کمیعاشقی کن، عارفی کن

بیا و دلت رو با دل ما یکیکن

بیا حسابت را تسویه کن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد